سیروس و منصور دو تایی شون بیتا رو سر حال کرده بودئند و اون حس می کرد که به این فضا عادت کرده و هر وقت چشاشو باز می کرد فوری به دنبال این بود که بر رسی کنه و ببینه که کیر مردان دیگه چه حالتی داره و کدومشون بیشتر می ارزه که بعد از این فاز خودشو بکشونه سمت اونا . داشت به خودش می گفت که هر چی تاراتا حالا می گفته درست می گفته . همه چی بستگی به عادت داره و این که آدم زندگی خودشو بر چه مبنایی تنظیم کنه . نیاز هاش ممکنه به چه صورت باشه و نوع لذتی که می بره و به اون آرامش میده . درسته که عده ای از این جور زندگی و سکس دسته جمعی و در هم به عنوان نوعی زندگی حیوانی و شهوانی خالص یاد می کنند ولی همینو هم باید در نظر داشت که در زندگی کاملا ماشینی این قرن همین تنوعات هستند که به آدم آرامش بخشیده و با کنترل و تنظیم سیستم عصبی اون ذهن و مغز آدمو برای درست فکر کردن آماده می کنند . بیتا در همین افکار بود و حس تحول خودش که ناگهان با دو ضربه شدید کیر همزمان به خودش اومد و در حالی که لبخند به لبش اومده بود بازم به خودش گفتم فعلا دور نگری رو باید فراموش کنم و به همین دو تایی که به من چسبیده هستند فکر کنم تا ببینم بعد چی میشه . بازم چشاشو بست و لذت دو کیر رو باهم حس می کرد که چه جوری فضای داخلی سوراخشو لمس می کنند .
بنفشه با رفتن فرزین تنها شده بود .. ولی هر مردی که رد می شد خودشو به اون می مالید . یه لحظه که نگاهش به سیروس و منصور و بیتا افتاد دلش خواست که بره به سمت اونا . .. خودشو با همون بدن کف آلودش به اونا رسوند . بیتا اولش خوشحال نشد . چون می ترسید که بنفشه حداقل یکی از مردا رو تور کنه . اما بنفشه که همین حسو داشت که بیتا ممکنه همچین عقیده ای رو در مورد اون داشته باشه نخستین کاری که کرد این بود که لباشو بذاره رو لبای بیتا .. و با سینه هاش بازی کنه . در همین لحظه یکی دیگه که از تماشای این صحنه هیجان زده سده بود خودشو به اونا رسوند و کمر بنفشه رو از پشت گرفت و اول با کف دستش چند بار روی کس بنفشه رو از پشت مالوند و بعد از این که کیرشو تنظیم کرد اونو یه ضرب و تا ته فرستاد توی کس بنفشه ... هنوز بیتا نمی دونست که چه خبر شده و بنفشه هم به نوایی رسیده . وقتی صدای ناله های مرد دیگه ای رو در نزدیکی خودش شنید و چشاشو باز کرد تازه متوجه شد که چی به چیه . حالا این اون بود که دوست داشت یکی دیگه هم بیاد و اونو سر حالش کنه . دوست داشت رو زمین دراز بکشه و تمام مردای حاضر در این محیط بیان و آبشونو رو تن و داخل کسش خالی کنن و اون با همه شون خاطره داشته باشه . بیتا یه حس عجیبی داشت ... دو تا دست دیگه رو روی کونش احساس می کرد . دستایی که کونشو به دو طرف باز و بسته می کرد و اون با این حرکات لذت بیشتری از سکس خود می برد . ولی نمی دونست که چرا در یه حالت فشرده قرار گرفته طوری که نمی تونه نفس بکشه . اون پسر جوونی که کرده بود توی کس بنفشه و اسمش هم بود نوروز نتونست طاقت بیاره و اون تماس داغی که از بر خورد قسمت بالای کیرش با کون گنده بنفشه نصیبش شده باعث شده بود که آبش خیلی زود توی کس بنفشه خالی شه .. .نوروز درجا کیرشو رو دهن بیتا قرار داد ... زن هم درجا دهنشو باز کرد تا کیر سوم رو هم توی بدنش حس کنه .... نمی دونست که در مسیر کونش چه خبره ... ناگهان تا را رو دید که رو سرش وایساده . می خواست که خبر فرزین رو بگیره که ور رفتن های مردا سبب شده بود که یادش بره که خبری فرزین از تارا سوال کنه ... واسه چند لحظه حس کرد که یک کیر دیگه هم در کنار کیر سیروس داره توی کسش حرکت می کنه کیر نوروز هم که رفته بود توی دهنش . .
تارا : شیرینی بده شدی بیتا . چهار تا کیر دارن با تن تو حال می کنن . آخ اگه شوهرت بدونه که چه جوری داری یه حال مشتی می کنی خودشو آماده می کنه که به محض این که پات به خونه باز شد تو رو ببره به یک زرگری و برات هدیه بگیره . البته به شرطی که اون لحظه مغازه ها باز باشه ...
بیتا که که کیر نوروز رو به اندازه کافی ساک و میک زده بود اون کیر رو از دهنش بیرون کشید و گرفت توی دستش که ازش نقاپن . بعد سرشو به سمت عقب بر گردوند و متوجه شد که مردا به دشواری ولی با دقت چه جوری سه تا کیر رو توی کس و کونش فرو کردند .فرزین و سیروس دو تایی شون کرده بودن توی کس بیتا . فریده و افشین هم از اون دور شاهد این صحنه با شکوه بوده و فریده هم لذت می برد از این که می دید به مهموناش خوش می گذره و هر لحظه شاهد حرکات جدیدی از سوی اوناست . .... ادامه دارد .... نویسنده ..... ایرانی
بنفشه با رفتن فرزین تنها شده بود .. ولی هر مردی که رد می شد خودشو به اون می مالید . یه لحظه که نگاهش به سیروس و منصور و بیتا افتاد دلش خواست که بره به سمت اونا . .. خودشو با همون بدن کف آلودش به اونا رسوند . بیتا اولش خوشحال نشد . چون می ترسید که بنفشه حداقل یکی از مردا رو تور کنه . اما بنفشه که همین حسو داشت که بیتا ممکنه همچین عقیده ای رو در مورد اون داشته باشه نخستین کاری که کرد این بود که لباشو بذاره رو لبای بیتا .. و با سینه هاش بازی کنه . در همین لحظه یکی دیگه که از تماشای این صحنه هیجان زده سده بود خودشو به اونا رسوند و کمر بنفشه رو از پشت گرفت و اول با کف دستش چند بار روی کس بنفشه رو از پشت مالوند و بعد از این که کیرشو تنظیم کرد اونو یه ضرب و تا ته فرستاد توی کس بنفشه ... هنوز بیتا نمی دونست که چه خبر شده و بنفشه هم به نوایی رسیده . وقتی صدای ناله های مرد دیگه ای رو در نزدیکی خودش شنید و چشاشو باز کرد تازه متوجه شد که چی به چیه . حالا این اون بود که دوست داشت یکی دیگه هم بیاد و اونو سر حالش کنه . دوست داشت رو زمین دراز بکشه و تمام مردای حاضر در این محیط بیان و آبشونو رو تن و داخل کسش خالی کنن و اون با همه شون خاطره داشته باشه . بیتا یه حس عجیبی داشت ... دو تا دست دیگه رو روی کونش احساس می کرد . دستایی که کونشو به دو طرف باز و بسته می کرد و اون با این حرکات لذت بیشتری از سکس خود می برد . ولی نمی دونست که چرا در یه حالت فشرده قرار گرفته طوری که نمی تونه نفس بکشه . اون پسر جوونی که کرده بود توی کس بنفشه و اسمش هم بود نوروز نتونست طاقت بیاره و اون تماس داغی که از بر خورد قسمت بالای کیرش با کون گنده بنفشه نصیبش شده باعث شده بود که آبش خیلی زود توی کس بنفشه خالی شه .. .نوروز درجا کیرشو رو دهن بیتا قرار داد ... زن هم درجا دهنشو باز کرد تا کیر سوم رو هم توی بدنش حس کنه .... نمی دونست که در مسیر کونش چه خبره ... ناگهان تا را رو دید که رو سرش وایساده . می خواست که خبر فرزین رو بگیره که ور رفتن های مردا سبب شده بود که یادش بره که خبری فرزین از تارا سوال کنه ... واسه چند لحظه حس کرد که یک کیر دیگه هم در کنار کیر سیروس داره توی کسش حرکت می کنه کیر نوروز هم که رفته بود توی دهنش . .
تارا : شیرینی بده شدی بیتا . چهار تا کیر دارن با تن تو حال می کنن . آخ اگه شوهرت بدونه که چه جوری داری یه حال مشتی می کنی خودشو آماده می کنه که به محض این که پات به خونه باز شد تو رو ببره به یک زرگری و برات هدیه بگیره . البته به شرطی که اون لحظه مغازه ها باز باشه ...
بیتا که که کیر نوروز رو به اندازه کافی ساک و میک زده بود اون کیر رو از دهنش بیرون کشید و گرفت توی دستش که ازش نقاپن . بعد سرشو به سمت عقب بر گردوند و متوجه شد که مردا به دشواری ولی با دقت چه جوری سه تا کیر رو توی کس و کونش فرو کردند .فرزین و سیروس دو تایی شون کرده بودن توی کس بیتا . فریده و افشین هم از اون دور شاهد این صحنه با شکوه بوده و فریده هم لذت می برد از این که می دید به مهموناش خوش می گذره و هر لحظه شاهد حرکات جدیدی از سوی اوناست . .... ادامه دارد .... نویسنده ..... ایرانی
0 نظرات:
ارسال یک نظر