ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

خانواده خوش خیال 15

یک چشم عرفان به صحنه واقعی بود و یک چشمش هم به صفحه نمایش دوخته شده بود . هیجان یک دم امونش نمی داد . دستش رفته بود رو کیرش . حالا دیگه خیلی راحت جق می زد .. تا می رفت آبش بریزه می کشید عقب .. در همین لحظه یه صدایی  رو نزدیک خودش احساس کرد . فوری رفت   یه گوشه ای مخفی شد . لعنتی تازه رسیده بود به جا های حساس . صحنه ای که دو تا جوون تر و تازه در حال سکس بودند و یک صحنه طبیعی .. اون که نمی دونست اونا کین .. فقط صدای دو تا زن رو می شنید که داشتن به هم می گفتن بهتره یک آرایشگر خوب زن پیدا کنیم که حسابی ردیفمون کنه و بتونه سر و صورتمونو حسابی درست کنه و بدونه چه مدل مو و حالت چشم و ابرویی بهمون بیشتر میاد . میگن الان ایران آرایشگرای درجه یکی داره ... عرفان طوری به وجد اومده بود نردیک بود از جاش بپره و بره بگه  مامان من از اون آرایشگرای درجه یکه ولی خیلی زود بر خود مسلط شد . داشت به این فکر می کرد که چطور می تونه مادرشو معرفی کنه به اونا .. خودشو هم می تونست یه جوری به اونا تحمیل کنه . ولی اگه ازش بخوان فیلم بازی کنه و بفرستن خارج .. اگه لو بره . حتما  رژیم آخوندی اعدامش می کنه .. حالا  تا اون موقع باید ببینم . می تونم یکی از اون چشم بند ها بذارم یا گریم کنم . مثلا یه سبیل کلفت بذارم . ابرومو کلفت تر کنم . یه ریش پروفسوری مصنوعی بذارم . این جوری اصلا شناخته نمیشم .. اون زنا رفته بودند و عرفان  دوباره رفت پشت پنجره یه صدایی  در حال پخش شدن بود که می گفت سهیل جان سارا جان پیوندتان مبارک .. خواهر و برادر عزیز راهتان ادامه دارد .. و .سهیل همچنان در حال گاییدن خواهرش سارا بود . چه هیجانی .عرفان گیج و منگ شده بود . یعنی اون دو تا خواهر و برادرن ؟ مراسم پرده زنی بین یک خواهر و برادر بوده ؟. حالا سارا قمبل کرده بود و سهیل هم کرده بود توی کسش .. کیر عرفان دیگه در حال ترکیدن بود . دعا دعا می کرد که سهیل منی خودشو خالی کنه توی کس  سارا .. این جوری بیشتر می ارزید تا با جق زدن خودشو خالی کنه .. یه لحظه از فکر این مسئله نمی تونست در آد که اون دو تا خواهر و برادرباشن . ظاهرا دو قلو هم بودند . گوینده پی در پی داشت یه چیزایی می گفت . ولی عرفان دیگه از هوش رفته بود .. از اون طرف سارا یه جیغی کشید که تمام حاضرین در مجلسو به وجد آورده بود . سامان و سحر در حال شیرینی پخش کردن بودند .  از این که دو تن از فرزندانشون بر طبق قانون گوگل به سن رشد رسیده بودند خیلی خوشحال بوده و نمی دونستن چیکار کنن . بعضی ها که بی اختیار داشتن واسه خودشون می گشتند . سارا ظاهرا ار گاسم شده بود و سهیل هم که دیگه خیلی بی اختیار نشون می داد ..آ بشو توی کس خواهرش خالی کرد .. کیرشو که کشید بیرون ..منی های فرو رفته از توی کس سارا پس فوران کرد . کون قمبل کرده و درشت سارا که رو به دور بین قرار داشت و اون کس در اون وسط و آبهای سفید در حال ریزش هوس عرفان رو به نهایت رسونده بود .. آخخخخخخخخ چی میشه یه روزی هم کیر من فرو بره توی همچه کس و کونی جاااااان .. مگه منم جوون نیستم ؟ مگه منم دل ندارم ؟ آخخخخخخخخ ...نهههههههه .... نهههههههه با چند حرکت دیگه آبشو خالی کرد به دور و بر و اطراف .. اون یه خورده ناشیانه هم عمل کرده بود .. چون قطراتی از آب کیرش ریخته بود رو پنجره .. هرچند پنجره در جایی واقع بود که کمتر کسی بهش توجه می کرد ولی با این حال کمی ترسیده بود .. احساس سبکی می کرد . دراز کشید .. دیدن این همه صحنه های سکسی حالشو دگرگون کرده بود .. من چه جوری به اینا بگم مامانم آرایشگره .. اگه یه وقتی بخوان تر تیب مامانمو بدن چی .. نمی دونم شایدم بیارزه .. عرفان پسر بی غیرت نشو دیگه .. اون وقت از مامان منم می خوان که فیلم با زی کنه ؟ .. نهههههه ... ولی اگه مامانمو بیارم یکی میدم هشت تا ده تا زن می گیرم .. اوخ جووووووون .. پسرچند بار بگم  بی غیرت نشو ..ولی نمیشه گفت بی غیرتیه . واسه این که مامان منم حتما نیاز داره من که نمی تونم بیرحم باشم . حالا شوهر نکنه .. بعدا هر چی می خواد بشه بشه .. تماشای این همه زن لخت اونو به وجد آورده بود . من تا کی این همه ریاضت بکشم . کی می خواد دنیا دنیای منم بشه ؟ ... .... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی 

2 نظرات:

دلفین گفت...

داداشم واقعا خسته نباشی دمت گرم بقیه داستانها هم خوندم همه عالی بودن مرسی داداشم درباره مامانه خانواده چرا کم می نویسی

ایرانی گفت...

سلام به داداش دلفین گلم .. البته در مورد مامان خانواده نمیشه گفت کم می نویسم .. کلا خود داستان کم نوشته میشه . چون شخصیت ها زیادند برای همین به یکی دو نفر که پرداخته شه دو سه قسمت می کشه .. مثلا یک خواهر و برادر می خوان برای اولین بار وارد گروه بشن و سکس کامل کنن .. اینو دیگه نمیشه در دو خط بیان کرد .. یا سامان می خواد برای اولین بار عروس امریکایی خودشو وارد گود کنه ...به موقعش به مامانها هم می رسیم ولی درکل من در صددم که سه چهار تا از داستانهامو تموم کنم جاش دیگه داستان نذارم به اونایی که می تونن هیجان بیشتری داشته باشن توجه بیشتری کنم ... دیشب می خواستم قسمت 230 هرکی به هر کی رو منتشر کنم دستم اشتباهی خورد به دگمه حذف ..پاک شد .. چون در پیش نویس بود برگشت نکرد اعصابم خرد شد .. از این چیزا هم در این کمبود وقت پیش میاد .. با درود ...ایرانی

 

ابزار وبمستر