ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

هر کی به هر کی 229

-خیلی خوشت میاد نه ... می بینم خیلی لذت می بری داری حال می کنی . من اینو از توی چشات می خونم و می بینم . خیلی داره بهت مزه میده - تو از کجا داری این حرفو می زنی .. -من مار خوردم و افعی شدم . می دونم که باید کی و کجا به مسائل توجه داشته باشم .. می دونم روش نمی شد بگه که به  اندازه کافی کیر ساک زده و می دونه که این کیر ها هر کدوم چه حس و حالی به آدم میدن .. اینو هم می دونم که کیر تو در یه حالتی قرار داره که می تونی بیش از هر وقت دیگه ای منو بکنی . به من حال بدی .. بیا .. بیا تا حالا هیشکی عفت بسیجی رو این قدر  معطل نذاشته . اگه بدونی عفت چقدر تو رو می خواد . تن و بدن اونو توی فلسطین و لبنان و حتی میون بر و بچه های بسیجی همه می خواستن -و تو هم به اونا می دادی -چیکار می کردم . تو که نمی دونی این کار چقدر ثواب داره .. اونا در جبهه های حق علیه باطل دستشون به جایی بند نبود . ولی حالا که اومدم میون جمع شما خیلی چیزا رو فهمیدم .. بیا کارت رو بکن که صحبتا خیلی گرمه و اون نگهبانای ما هم حوصله شون سر اومده و می دونم که دیگه اعصابشون خرد شده ..  دستمو گذاشتم  زیر کمر عفت  و اونو کمی بالاترش کشیدم و کیرمو فرستادم تا ته کون عفت خانوم . -جوووووووون چه مزه ای می داد . از این بامزه تر نمی شد . خیلی حال کردم . هر چی هم که اونو می گاییدم آبش نمیومد .. عفت که تا حالا بهمون می گفت خیلی مراقب باشیم و سر و صدا نکنیم خودش جیغ و داد کردن رو شروع کرده بود و ول کنمون هم نبود . -عفت جون الان میگن اینجا چه خبره ! نه کسی نمیاد بذار حالمو بکنم . تو به اندازه کافی رنگ و وارنگ می کنی خوبه ؟ حالا که به ما رسیده ما باید ساکت باشیم و دست نگه داشته باشیم ؟ ولی جیغ و داد های عفت به اندازه کافی جمعیت رو به سوی ما کشونده بود .. عارف سراسیمه اومد نزدیک ما .. -اوخ مامان چی شده .. چی شده من ترسیدم که به تو حمله ای شده باشه .. یک شیری درنده ای .. عفت خندید و گفت پسرم شوخیت گرفته ؟ اینجا شیر نیست ولی کیر هست .. همه یکصدا زدند زیر خنده . به در خواست عفت بیشترا از دور و بر ما دور شدند ولی آنیتا همچنان ایستاده بود و نگاهمون می کرد . این جور نگاه کردن های اون سکس ما رو زهر ماری کرده بود و اصلا نمی تونستم این وضعو تحمل کنم . -دختر من چند بار باید بگم که خودت رو باید با شرایط اینجا هماهنگ کنی ولی کو گوش شنوا .. خسته ام کرده بودند .. ولی عجب جمعیت با حال و با مرامی هم بودند . با این همه سکس و دور هم بودن و یکنواختی عملیات گایشی بازم هر بار که می خواستن دور هم جمع شن هیجان داشتن و این من یکی رو که خیلی خوشحال می کرد و از این که روابط فامیلی تا این حد مستحکمه خیلی خوشحال بودم . دستمو رو کون سفت و چاقالوی عفت می کشیدم و وقتی اونو به دو طرف باز می کردم و کیر کلفتو می دیدم که با چه هیجانی راحت میره تا ته کس و بر می گرده به خوبی متوجه می شدم که این کس واقعا چقدر کار کرد داره . معلوم نبود این عفت کنار کدوم شیر پاک خورده ای نشسته بود از همون هم سن و سالای خودش که از تنگ کردن کس براش گفته بودند . البته این به گوش من رسیده بود .. چون خود عفت نمی خواست که این خبر جایی درزپیدا کنه . فکر کنم می خواست وقتی که کسشو تنگ کرد بقیه فکر کنن که این جوری بوده و به اصلش بر گشته . امان از دست این زنا . ولی خب ما مردا هم گاهی همین جوری میشیم . مثلا بعضی وقتا که ناتوانی کیر به آدم دست میده با خوردن یک قرص کیر شق کن میشه رفت به جنگ مشکلات . -عفت جون اگه بدونی این کیر کلفت من توی کست چه حالی میده .. -گشاد نیست ؟ من می خوام یه ورزشهایی بهش بدم که تنگ شه ..توی دلم گفتم اونجای بابای دروغگو . تو گفتی و منم باور کردم . به همین نون و ماستها کوس تنگ می شد؟ .. زهی خیال باطل ! خلاصه به روش نیاوردم که یکی تو رو پیش من لو داده ولی تا می تونستم گاییدمش این بار تا رفت جیغ بکشه و به همه اعلام کنه که ار گاسم شده جلو دهنشو گرفتم . .. -عفت می خوام بکنم توی کونت -نه کون نه درد داره . حالتو کردی .. با سینه هام ور برو دوباره کسمو بکن .. ببین چقدر هواتو دارم .میگم امروز چند بار کیرت دوشیده شده و دیگه دلشو ندارم که بازم آبتو خالی کنی و ضعیف شی .. باشه می ذارم کونمو بکنی .. یه شرط داره .. الان از رو موبایل یه آهنگ عربی می ذارم برات می رقصم هر وقت هم بهت گفتم  میای جلو کنارم و تو هم با من می رقصی و بعدا می کنی توی کونم . -عفت دیرمون میشه و حسرت به دلم می شینه .. البته این حرفم خنده دار بود چون دیگه از بس کس و کون ریخته بود که نمی دونستم کدومشو جمع کنم . .... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی 

2 نظرات:

دلفین گفت...

داداشم عالی بود داداشم اگه میشه کاری کن عفت برای همه برقصه یعنی جایی که جمعیت هستن پری پیشنهاد بده که عفت برقصه بعد خوده عفت بگه هر کی که دوست داره از من فیلم بگیره حتی از صورتم که پری میگه عفت جان برات بد نشه که عفت میگه هیچ مشکلی پیش نمیاد که چندتا از مردا با گوشیشون شروع میکنن به فیلم گرفتن

ایرانی گفت...

سلام به دلفین عزیز و محبوب ... البته اینم پیشنهاد خوبیه ولی دیگه یواش یواش بعضی از داستانها شیره اش کشیده شده و در یک جایی باید خلاصه ترش کرد و زمانی که در اوجه تمومش کرد و به داستانهای دیگه رسید . داستان هرکی به هر کی هم یه چند قسمتی جا داره که نوشته شه و تا اونجایی که میشه باید یک نکات جدیدی رو وارد کرد دیگه باید برن به آب گرم و یه تنوع سوژه ای هم در اونجا ایجاد شه و پرونده داستان رو در اونجا ببندیم که داستانهای دیگه نفس بکشند . دیشب قسمت 230 رو اشتباها حذف کردم .. دوباره باید بشینم بنویسم .. حالم گرفته شد .. با تشکر از راهنمایی و همراهی دلفین جان گل ....ایرانی

 

ابزار وبمستر