ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

لبخند سیاه 35

سیستم ایمنی ویلا  به گونه ای بود که برای ماهر ترین دزد ها یک روزی کار می برد تا بفهمن تازه چی به چیه .. وسیله ای نبود که مفقود الاثر شده باشه .. ولی زمستونا سرقتهای زیادی انجام می شد ..  تمنای تنم داشت منو می کشت و داغم کرده بود و اون بهم می گفت میای بریم قدم بزنیم ؟ فکر کنم می خواست اذیتم کنه .. .هدفش چی بود .. -مهران خسته نشدی ؟ اون وقت حال و حوصله ای واست می مونه که بخوای به کارای دیگه ات برسی -مگه امشب کار دیگه ای هم داریم ؟ -یعنی میگی الان بریم بخوابیم و صبح بیدار شیم -الان نه یک ساعت دیگه که بر گشتیم .. نزدیک بود همون جا خودمو پیشش لخت کنم . این پسره بازیش گرفته بود . دیوونه ! من و اون که زیاد با هم نبودیم این جور داشت واسه ما کلاس میذاشت که مثلا خیلی بی تفاوته .. دیگه در اون حالت نشستن و قدم زدن ما خیلی الکی بود . واسه من از خاطراتش تو امریکا گفت . از دلتنگی هاش از این  که هر وقت اونجا به یه ساحلی و تماشای دریایی می رفت به یاد ایران و  دریای شمال و جنوب ایران می افتاد .. - زیر نور ماه و ستاره یه حس قشنگی بهم دست میده .. -منم همین طور مهران .. همه جا تاریکه .. آره ولی نور از اتاقا یه محدوده ای از این جا رو روشن کرده .. دستام داغ شده بود . گونه هام بد تر از دستام . نمی خواستم خودمو اسیر و دست و پا بسته نشون بدم . هر چند این طور بودم . چون اگه این طور نبود که زمین و زمانو به هم نمی دوختم که پسر و شوهرمو بذارم و با معشوق و دوست پسرم بیام این جا .. -مهران من خوابم گرفته . چقدر به من لذت میده زیر نور ماه و ستاره های کم نور خوابیدن . فکر نکنم اون ور آب وقت نگاه کردن به ستاره هاشو پیدا می کردی . -ولی ستاره های اونجا به زیبایی ستاره های این جا نیستند .. -واسه چی مهران .. -واسه این که اون ور آب سوگلی ستارگانو در اختیارم نداشتم . هرچند نورش دلمو روشن می کرد ولی اون مال من نبود . هم خودش ازم دور بود و هم دلش .. -حالا چی حس می کنی .. رو شنها دراز کشیده به آسمون نگاه می کردم . به آسمون بزرگ که برای ما آدما بی نهایت به نظر می رسه ولی برای اونی که اونو به وجود آورده نهایتی داره .. یه دامن کوتاه مشکی و یه تی شرت سفید تنم بود . نه شورت داشتم و نه سوتین . فکرشو نمی کردم که بیاییم این جا ..  حس کردم که پیروزی نزدیکه . دستای اونو می دیدم که رو پاهای لختم قرار گرفته .. یواش یواش داشت همونی می شد که من می خواستم . -مهراااااااان -جوووووووون -مهرااااااان -جووووووووون -دوسسسسسسم داریییییی -فراووووووون -بگووووو بگوووو می خوام بشنوم .. بگو که منو فقط واسه تنم و هوست نمی خوای .. -عزیزم .. فکر می کنی برام دختر کم بود ؟ یا زن ؟ تو  احساسی از گذشته ها و زندگی منی که منو از گذشته به حال رسوندی و اگه از حال به آینده نرسونی جز نابودی و تباهی هیچی دیگه عایدم نمیشه .. -چه حرفای قشنگی می زنی .. در همین لحظه  در حالی که نسیم خنک ساحل و دریا گونه هامونو نوازش می داد اون خیلی آروم حرکت دستاشو به طرف بالای پام ادامه داد . لباشو از زیر گلوم به سمت بالا حرکت داد و آروم اروم منو می بوسید . -آخخخخخخخخ همین طور منو ببوس .. ببوس .. کف دست و انگشتاش هنوز به کس خیسم نرسیده بود . یه لحظه  به یاد فرزاد و اون اولین باری رو که با هم اومده بودیم این جا افتادم .. چقدر اون شب دوست داشتم  من و اون با هم کنار ساحل  سکس می کردیم . به صدای امواج دریا گوش می دادم و از لحظه های رویایی خودم لذت می بردم  .اون شب  حس می کردم دنیا همینیه که روی خوش خودشو به من نشون داده .. ولی اون , یعنی شوهرم  از این که خودشو کنار ساحل برهنه کنه می ترسید . می گفت کلیه هاش سر ما می خوره و از این نظر سابقه خوبی نداره ..حالا در عوضش مهران  داره لختم می کنه و با اون شور و نشاط جوونی خودش داره تر تیب منو میده . می دونم از این بهتر نمیشه . من به اون چه که می خواستم می رسم  .. سعی کردم فکرموببرم به جای دیگه ای .. دستشو روکس خیس خودم حس می کردم -فرزانه تو شورت پات نیست .؟. اووووووخخخخخخ چه هیجانی ! من دیوونه این حالتم .. - بهم بگو  تو کشته مرده کدوم حالتم که نیستی .. شورت که پام می کنم میگی دوست داری شورت و کسمو با هم بذاری تو دهنت. حالا هم که این طوری -همش به خاطر اینه که باور نمی کنم تو رو داشته باشم . که یه روزی اومده که به عشق من جواب مثیت داده باشی . لباش رفته بود رو لبام .. کف دستش کسمو در چنگش داشت و چند تا از انگشتاش می رفتند که به داخل کسم نفوذ کنند . وزش نسیم عشق و هوس و آرامش منو به عالم خوشبختی رسونده بود .... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی 

1 نظرات:

ناشناس گفت...

Hi there! This is my 1st comment here so I just wanted to give a quick shout out and say I truly enjoy reading your posts.
Can you suggest any other blogs/websites/forums that go over the same topics?

Thanks a lot!

Have a look at my homepage; how to make money on the side

 

ابزار وبمستر