ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

انتقام میسترس 52

ما به نقطه ای خارج از پادگان رسیده بودیم ولی همون فضای خاکی رو داشت . ازش فاصله گرفتم .. -کجا می خوای فرار کنی .. -می زنمت -می کشمت .. -دیوونه -خودتی دختر .. -دست از سرم بردار -بر نمی دارم .. -دوروز دیگه همه چی یادت میره .. بهم بگو دیگه چه دروغایی بهم گفتم -فقط همون دروغی رو که توی لجباز بهم گفتی . یعنی دروغ که نبود یک حقیقت رو تو نگفتی و یک حقیقت رو من . بیا سوار ماشین شو الان چند تا سر باز میان و میرن آبروی من میره .. خطر ناکه من به این صورت اومدم بیرون -بازم رفتی توی فیلم ؟ خطر ناک نبود که اون جوری به عنوان مامور مخفی رفتی به باند قاچاقچیان ؟ -بس کن .. اومد سمت من . دستمو محکم گرفت .. -می زنمت .. مثل همون دفعه اولی که زدمت .. راستشو بگو زورت نرسید یا این که خودت گذاشتی که بزنمت .. -زورم بهت نمی رسید . مثل حالا که حریف زبون و لجبازیهات نمیشم .. بیا بریم آبروم میره .. این چه وضعشه -به نکته خوبی اشاره کردی . آبروت میره . همین حرفت نشون میده که بین من و تو فاصله هست و فایده ای نداره که با هم باشیم -اصلا کی گفته که من و تو می خوایم با هم باشیم . من بهت همچین پیشنهادی دادم ؟/؟ -پس برای چی به دنبال من راه افتادی داری با احساسات من بازی می کنی .. -تو که گفتی من احساسات ندارم . منو انداخت ور دست خودش .. نمی دونم داشت منو به کجا می برد .. رفتیم و رفتیم و رفتیم تا بازم به یه کوره راهی رسیدیم .. دو سه تا سر باز دور یه ساختمونی کشیک می دادند . اینجا رو دیگه نمی دونستم کجاست .. منو برد به یه اتاقی .. -ببینم اینجا دوست دختراتو میاری ؟ -نه اینجا یه سری باز داشتی رو میارم اونایی رو که حرف حساب سرشون نمیشه -منو هم می خوای باز داشت کنی ؟/؟ من آبروت رو می برم .. -بهزاد تو یه سر داری ولی من یک زنی هستم که .. دستشو گذاشت جلو دهنم . من یه بچه یتیمم . نمی دونم بابام کیه مامانم کیه .. ولی جنگیدم با سختیها جنگیدم تا به اینجا رسیدم . این که سردار چند تا سر باز و یه هنگ و ارتش و این بند و بساطها باشی زیاد سخت نیست . مهم اینه که بخوای سردار عشق باشی . من اینو در تو می بینم . می بینم که می تونی یک زن لایق باشی واسه من . زنی که شریک سختیها و شادیهای من باشه  . امید من به زندگی باشی . تو سردار قلب منی . فرمانروای عشقی .. چیه شیما . چرا داری گریه می کنی .. -نمی دونم حس می کنم بین من و تو فاصله هاست . -ازت یه چیزی می پرسم شیما - بپرس -تو قبل از این جریان دوستم داشتی ؟ -حالا هم دارم .. -عاشقم بودی ؟ -حالا هم هستم .. -با این جوابایی که دادی اصلا من یادم رفت چی می خواستم بپرسم . دو نفر که همدیگه رو دوست داشته باشند اون چیزایی رو که بینشون فاصله ایجاد می کنه می شکنن . فاصله ها رو پر می کنن . درسته باید خیلی چیزا رو در نظر گرفت این شاید برای اونایی باشه که از اول می خوان اقدام به کاری کنن . ولی اونم بسته به فرهنگ و منش آدما داره .. من خسته شدم شیما ... کار دارم .. طوری مثل دیوونه ها از دستم فرار کردی که دیگه همه دوزاریشون افتاد .. -سرم داره گیج میره .. از گرسنگی ضعف کرده بودم .. برام خوردنی آوردن .. -ببینم خانوم رئیس باند . ناراحت نیستی که تا حالا فر ماندهی می کردی و از این به بعد گیر یه فر مانده افتادی -برو بابا تو هم دلت خوشه -چرا این جوری حرف می زنی -واسه این که من لیاقت تو رو ندارم . دوستت دارم و می خوام دست از سرت بر دارم . . -این جا چرا این جوریه بهزاد .. -این جا تازه جای تمیزشه .. من الان اتاق افسر نگهبانو گرفتم .. -من بمیرم حتما فکرای بد می کنن . -دیگه قصه عشق لیلی و مجنون میره که همه جا بپیچه . فقط خواجه حافظ شیرازی نمی دونه . من با همه شون رفیقم . به موقعش سیاست خودمو هم حفظ می کنم . با خیلی ها شون میرم ماهیگیری شکار .. ولی به موقعش اونا حس اطاعت پذیری خودشونو نشون میدن .. -میگی منم باید از تو اطاعت کنم ؟ -اجباری نداری . این منم که دارم منت تو رو می کشم . -شیما من دوستت دارم . -این برای زندگی کردن کافی نیست . -عاشقتم -بازم کافی نیست . -می میرم برات .. -این ظلمه .. -در حق کی ؟ من یا تو -هر دو تا .. -وقتی تو منو نخوای من می میرم دیگه .. نگاهمو به نگاه عاشقش دوختم .. -بگو از جون من چی می خوای -تو رو و یه خواسته دیگه هم دارم . شیما ! با من از دواج می کنی ؟ ... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی 

2 نظرات:

ناشناس گفت...

My family every time say that I am wasting my time here
at net, however I know I am getting familiarity every day by reading thes fastidious
content.

Also visit my website: Massage Tips Upper Back

ناشناس گفت...

Unquestionably believe that which you stated. Your favorite justification appeared to
be on the internet the easiest thing to be aware of.
I say to you, I certainly get annoyed while
people think about worries that they plainly do not know about.
You managed to hit the nail upon the top and defined out the whole
thing without having side effect , people could take a signal.
Will likely be back to get more. Thanks

Here is my web-site :: ways to make money on the side

 

ابزار وبمستر