ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

اتوبوس هوس 55

-ووووووففففففففف می خواااااام می خوااااااام بازم می خوام . چه حالی دادی پسر . دوست دارم تا آخر مجلس زیر کیر تو باشم . هر کی این کیر رو بخوره دیگه دلشو نداره بره سراغ کیر دیگه ای . من فقط همینو می خوام . بی خود نبود که رویا جون دلشو نداشت از زیر این کیر پا شه . من می خوام . می خوام . دوست دارم . دوست دارم . می خوام عزیزم .. رویا : فریده جون .. به فکر ایمان و کمرش هم باش دیگه بقیه هم هستند . الان هیشکی به اندازه من نمی تونه به ایمان حال بده و اون بیشترین لذتها رو از من برده با این حال اومد سمت تو .. چون این مجلس عمومیه .. اکبر خان : خانوما نبینم دارین کل کل می کنین . ولی به زنم عجب خوشی گذشته تا حالا ندیدم که تا این حد بلبل زبونی کنه . داداش ایمان فدایی داری . خیلی با حالی . زندگی منو با این کیرت از این رو به اون رو کردی . یه چند تا کیر دیگه به این زنمون فریده خانوم بزنی دیگه تا آخر عمرمون این خانومو سر حال و با نشاط می کنی و کاری می کنی که هوای ما رو داشته باشه . -شما دستور بده اکبر آقا .. معین : بچه ها فقط یادمون باشه نباید کاری کنیم که بفیه اعتراض کنند چون اینجا همه باید از هم لذت ببرن . من و فریده کنار هم دراز کشیدیم و به صحنه گاییده شدن رویا توسط اکبر و معین نگاه می کردیم  خیلی لذت بخش بود و حال می داد . -اووووووووخخخخخخخ کونمو پاره کردی بکن بکن بکن .. .. معین و اکبر مثل کس و کون ندیده ها با آخرین زورشون داشتند رویا رو می کردن .. و بالاخره تر تیبشو دادن .. طوری که وقتی اون دو تا کبر از سوراخشون بیرون کشیده شد آب کیر برگشتی به حدی بود که در تاریکی هم مشخص بود تماشای برگشت یه حس خاصی رو درمون زنده می کرد .. معین : بریم بالا الان بدنمون گرمه نسیم پاییزی هم داره می خوره به تنمون پهلوهامون درد می گیره و دیگه کاره ای نیستیم . ولی عجب فضای قشنگی داره اینجا . دوست دارم در روز روشن و در میون این طبیعت زیبا بازم مشغول شم . -بذار امشبه رو پیش ببریم . من فقط همینو می دونم که اگه استراحت نکنیم دیگه نمی تونم کاری صورت بدیم . یهو دیدی سرمون افتاد رو کون خانوما اونو جای بالش اشتباه گرفته همونجا گرفتیم خوابیدیم . از این حرف من خانوما خیلی خنده شون گرفت . در دل شب تاریک و سیاه با ستارگان روشنش .. صداهایی رو که بی شباهت به زوزه گرگ نبود رو می شنیدیم کمی دقت نشون می داد که چند نفر دیگه هم مث ما یه گوشه ای رو انتخاب کرده و مشغولن . رفتیم بالا واااااااایییییی چه خبر بود اینجا ! انگار بیشتر بچه ها موندن در خونه رو تر جیح داده بودند . -رستم تو اون پایین نبودی ؟ -چرا مامان تازه بر گشتم .  رستم دیگه روش باز شده بود . یکی از دانشجویان همراه ما که اسمشو نمی دونستم  طاقباز رو زمین دراز کشیده بود و کنار بقیه, رستم لنگای اون دختره رو داده بود هوا و داشت اونو می گایید و در همین حال هم داشت با مادرش حرف می زد . نمی دونستم اینو به حساب صمیمیت بذارم یا گستاخی بیش از حد .. دوست داشتم دیگه این صمیمیت و به اوج رسیدن دوستی رو تکمیلش کنم .. کمر رویا رو گرفته و خیلی آروم بهش گفتم چطوره تو هم ده لو خوشگله ات رو رو آس من رو کنی تا آقا رستمت ببینه . جایی که بزرگ تر هست کوچیک تر به رخ نمی کشه -فدای تو ایمان . من دلم نمیاد رستم جونمو اذیتش کنم ولی چه کنم که عاشق کیر تو هستم . -رویا تو هنوزم هوس داری ؟ -چه جورم . واسه تو همیشه دارم . خوشحال بودم از این که دو تا کیر دیگه حسابی رویا رو نرمالش کرده بود و به اون صورت گیر نمی داد . خلاصه رویا  اول می خواست قمبل کنه که بهش گفتم رو زمین دراز بکشه این جوری بهتره . رستم می تونه کیر منو ببینه که چه جوری میره توی کس ننه اش و بر می گرده ..-عزیزم طوری رفتار می کنی که انگار رستم بچه کوچیکه یا این که تو اومدی هوا خوری اون که می دونه مادرش به انداره کافی داره زیر کیر این و اون دست و پا می زنه . رویا : رستم ! مادر به قربونت . حواست هست که یه وقتی کار دست خودت ندی .. رستم : مامان مگه تو یه نوه خوشگل دوست نداری .. -من از کجا بدونم که اون نوه منه . از این شوخی ها باهام نکن .. که من از این طرف یه داداش واسه تو میارم . دیگه داداش  مشخصه که داداش توست .. شایدم خواهر باشه آخه تو خواهر نداری .. جمعیت یهو زد زیر خنده ..  یکی دو جفت زن و شوهر داشتیم  که کمتر اونا رو دور و بر خودمون می دیدم . یک جفتشون که خیلی خجالتی نشون می دادند .... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی 

2 نظرات:

ایرانی گفت...

با سلام به دوستان عزیز .. اشتباها قسمت 230 داستان هرکی به هرکی رو درپیش نویس خودم حذف کردم و الان غصه ام شده باید بشینم ازنو فکر کنم و اونو واسه چند روز دیگه آماده اش کنم از نو باید حس یگیرم و .... با درود ....ایرانی

ناشناس گفت...

This can be done in many ways but the basis of it, is selling other people products
and getting a big slice of the profit. Then make money by placing advertising throughout the blog.
Here, rather than falling back into the routine of looking for a job, one can create one's own
opportunity for making money online.

My webpage ... legitimate ways to make money online

 

ابزار وبمستر