ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

هرکی به هرکی 230

عفت شروع کرد به رقص عربی واسه من و چه جورم می رقصید . البته اون یه آهنگ عربی رو از موبایل واسه من گذاشته بود . در اون دشت سر سبز خیلی به من حال می داد . چه کونی کرده بود این عفت بسیجی .. میومد جلو همراه با آهنگ به کیر من دست می زد و می رفت عقب -خوشگله این عشوه گریهات منو کشته . -باید همین جور حالشو ببری .-حالشو می برم و به اندازه کافی هم می برم . -جوووووووووون عفت عجب رقصی می کنی .. -باور کن آریا کیر عرب و اسرائیلی و امریکایی و انگلیسی فراوون خوردم اما جنس تو کیر ایرانی از همه اینا بهتره . یه جوری جلو کیر من می رقصید که با این که در اون روز تا می تونستم حال کرده بودم ولی بازم جا داشتم که اونو درسته قورتش بدم . با این سن و هیکلش چه جورم می رقصید .. ظاهرا بازم مردا رو به طرف خودش کشونده بود .  بازم منو به هراس انداخته بود از این که نکنه مردای دیگه بهش حمله ور شن و من سرم بی کلاه بمونه . بر طبق اساسنامه که حق اعتراض هم نداشتم . دیگه واقعا نمی دونستم چیکار کنم . -عفت تو با این جور رقصیدنهات خسته نمیشی . اینا رو از کجا یاد گرفتی .. - کیر زیادی خوردن هم همین مزیت ها رو داره . اگه یه خورده دیگه بودم واسه خودم یه پست و مقامی داشتم .. -خوبه حالا این قدر برای ما کلاش نیا .. دیگه از حال رفته بودم . اون داشت همچنان با من بازی می کرد ولی من ول کنش نبودم . دستامو گذاشتم رو کونش .. اون از همون وسط کمرشو خم می کرد و با آهنگ می رقصید . این موبایلش هم عجب صدای تیزی داشت .. حس کردم که واقعا کونش می خاره .. چون در بعضی حرکات کمرشو خم می کرد و سوراخ کونش حسابی میفتاد توی دید . همون دلمو می برد و از خود بی خودم می کرد .نههههههه نهههههههه دیگه تصمیم به حمله رو گرفته بودم . دستمو گذاشتم رو کیرم و درست سوراخ عفت رو هدف گرفتم . شبیخون زدم . اون فکر این حمله رو نمی کرد . محکم رفتم طرفش . استوار چون کوه . سر کیر چماقی من طوری به سوراخ کون اون خورده بود و راه مقعدشو باز کرد که حس کردم بهترین تیراندازان دنیا هم نمی تونن این جوری هدف گیری کنن . وااااااااااایییییییییی از این بهتر نمی شد به هدف زد ولی این ضربه ناگهانی مثل یک شمشیری بود که بر قلب عفت نشست . از درد آن چنان فریادی کشید که اون سبزه زارو لرزوند .. دسته جمعی  اومدن سمت ما .. آنیتا هم با اونا بود . عارف رو کرد به من و گفت مامانمو ناکارش نکنی .  اون خیلی کارا از دستش بر میاد مسئول  حفاظت این جاست . -عارف جان هر کی ندونه فکر می کنه که این مامان جان شما حتما تا حالا کون نداده . بیا جلو نگاه کن . تو که الان در همین چند مدت باید کار شناس شده باشی . شما بسیجی ها استعدادتون قویه . خیلی زود همه چی رو یاد می گیرین . یه نگاه به سوراخ کون ننه ات بنداز .  به اون چین های دور و بر مقعدش نگاه کن . به اندازه کافی سابیدگی داره . داره واسه ما ناز می کنه .. -اوووووووخخخخخخخ آریااااااا کونم کونم .. تو که این قدر بیرحم نبودی .. -من اون کونتو بخورم عفت جون .. خیلی دوستت دارم .. حالا آروم آروم می کنمت تا بیشتر حال بکنی و پسرت هم کمتر نگران حال و احوالت باشه .. بابا بزرگ آرمان هم اومد جلو . اون دیگه واسه ما شده بود رهبر ..  حسابی می دونست  چیکار کنه . خیلی دوستش داشتم . شخصیت خیلی با حالی بود  . همیشه هم گفتم  اون با این که خودش کاره ای نبود ولی از این که می دید دیگران از این مجالس به اندازه کافی لذت می برند و لحظات خوشی رو با هم می گذرونن خیلی سر حال می شد . واقعا این کارش ثواب داشت و با این بخشندگی هاش تونست پایه و اساس و پیوند خانوادگی فامیلی رو محکم و سر پا داشته باشه . دیگه بین این افرادی که در محفل سکس خانوادگی بودند اختلافی وجود نداشت .. . -آریا یواش یواش داره خوشم میاد . چه هواییه . دلم می خواد همین جا زیر کیر تو بخوابم .. بکن .. بکن .. حالا اگه دوست داری جرم بدی جر بده ..ووووووویییییی کونم کونم -ببینم دیگه درد نداری -چرا یه خورده .. -عفت من دیگه نمی تونم صبر کنم . می خوام توی کونت خالی کنم . .. منتظر نشدم تا اون چی میگه .. نگاهم به کونم گنده و بر جسته خواهر بسیجی و مومن و مبارز بود و با چند ضربه محکمی که به ته کونش زدم و اون از درد دندوناشو به هم فشار می داد آب کیرمو توی کونش خالی کردم . -جووووووووون جووووووووون کونننننننننم چه خوب داغشششششش کردی .. هم کسسسسسمو آتیش کردی هم کونمو . تو خیلی به کارت واردی . دوستت دارم . دوستت دارم ..دوست دارم دوباره عربی برقصم و مردا به دیدنم حال کنن .. الان این کاررو می کنم . .. دلم می خواد توی  ماشین پیشت بشینم . شانس آوردم در اون لحظه که اون این حرفو می زد آنی پیش ما نبود . وگرنه حالشو می گرفت . آنی دلشو نداشت صحنه رو ببینه .... ادامه دارد ... نویسنده .....ایرانی

2 نظرات:

ناشناس گفت...

Or maybe that old standard, "if it sounds too good to be true, then it probably is".
Like I said earlier, there are many ways that one can go about doing this.
Blogs, websites and other forms of web properties are always
in the need for fresh and new articles.

My blog - ways to makemoney online

دلفین گفت...

عالی بود دادشم

 

ابزار وبمستر